پيام

مهدي فداي مهدي عج!!
89/7/14

+ تا حالا از چيزي ترسيدين؟

من همش مي ترسم از هرچي كه غير عادي باشه دلم ميريزه

رفقام منو يكشنبه اي مشتي ترسودنا :-) نبوديد ببينيد خنده بازاري بود

چيكارتون كردن؟

شب حدوداً ساعت 12:30 -1 بود، من به عنوان مسئول شب قرارگاهمون كه تو مسجد مستقره بودم. درب و بستم و رفتم بيرون حدود 20 دقيقه بعدش برگشتم و خواستم در و باز كنم كه ..........

براتون مهم نيست چي شد؟

شما نترسيدي تا حالا.................

نه ولي اين يكشنبه عوض اين 23 سال خوب ترسيدم، حالا همشو نگفتم كه....

آقا ما درو باز كرديم اومديم چراغ و روشن كنيم «چراغ دقيقاً پشت درب ورودي نزديك يك فايله» كه متوجه يك چيزي شدم پارچه مانند يا همون اباءي علماء گفتم اين چيه ، اين كه تا حالا اينجا نبود ، نمه نمه گرفتم تا رفتم بالا تا ببينم چيه يهو ديدم

يه نفر رو ميز تلويزيون نشسته و داره منو از اون بال نگاه ميكنه «ميزه تلويزيونم شبيه بوفه است» و تا منو ديد سرشو كج كرد و با اخم نگام كرد

من جاي شما بودم ديگه زنده نبودم

نبودي ببيني داشتم سكته مي كردم فكر كن يه نفر با اباء و يه ماسك خيلي ترسناك كه من تو روز معمولي به هر كي نشون دادم ترسيده بود رو سرش ساعت 1 نصفه شب تو جايي كه كسي بجزء همكارت كليد اونجارو نداره و اصلاً فكر نمي كني كه همكارت بياد اونجا همچين چيزيو ببيني ... حالا من شانس اوردم يكي باهام بود.

شوخي چند نوع داريم ، ..... ، شهرستاني،عشايري،غار نشيني،بودايي،اوليه اين از نوع غار نشينيش بود يعني داشتم سكته مي كردما ولي الآن هر وقت يادش ميافتم خندم مي گيره

♥ ح. بالايي

دكتررحمت سخني Dr.Rah