پيام
سحر علوي
89/7/29
*جهادي
از درِ پشت سر ميآيم تا بيش از اينها خجالتم ندهد/
اين لباس سياه، حالا که زائر بيقوارهات شدهام/
گوشهي «صحن قدس» قرآن را باز کردم به ياد چشمانت/
باز «والشمس» آمد و گرم از تابش استخارهات شدهام/
چقَدَر حرف پشت بغضم بود، تا رسيدم به «صحن آزادي»/
حرفهايم دوباره يادم رفت، بس که غرق نظارهات شدهام/
*جهادي
هشت يعني دو دست از هم باز، فلشي رو به وسعت پرواز /
هشت يک قله مهرباني و من، عاشقِ اين شمارهات شدهام/
چون غباري در آستانه نور، گرم گِرد ضريح مي چرخم/
جذبهاي از مدار مهر تو است، که چنين ماهوارهات شدهام
مهدي فداي مهدي عج!!
.
*جهادي
اين .- يعني چي ؟
مهدي فداي مهدي عج!!
هيچي!