خدمات گسترش انفور ماتیک |
[ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 10:54 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
برادر زاده چهار ساله م زنگ زده به مامانم میگه بیا خونه ما ، مامانم هم گفت: نه تو بیا خونه ما !!
اونوخت این عنتر برگشته میگه : نه من فعلن یه سری کار دارم سرم شلوغه تو بیکاری پاشو بیا !!!
میگن من تو چهار سالگی فقط بلد بودم بگم : بلیم دَدَ !!
من 4 ساله م بود یک دهم سوره کوثر رو بلد بودم از حفظ بخونم [ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 10:53 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
ساعت 1:55 نصفه شبه همه خوابن خواهر 7سالم اومده تو اتاقم میگه: شادی، دیکته شبمو ننوشتم میگی بهم؟؟
میگم بهش ساعت 2نصفه شبه ها! تا الان کجا بودی؟! میگه: خب کارهای مهم داشتم وقت نشد! میگم: مثلا؟!!! میگه: ناخونامو سوهان می کشیدم لاک میزدم!! من: اون وخ ما دهه شصتی هام 7 سالمون بود. فکر میکردیم اگه 9 دیرتر بخوابیم لولو میاد مارو میخوره!!! اصن من یادمه یه بار داییم ساعت 9 اومد در زد مادرم از پنجره بهش گفت درو وا نمیکنم دیر وقته! داییم برگشت رفت خونه خودشون ! تا این حد یعنی ما مقید بودیم ! [ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 10:52 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
برادرزاده ام معدلش شده 19.42 سه روزه رفته تو اتاق درو رو خودش بسته
من همسن این بودم 12 میشدم تا خونه با کیف رو پایی میزدم
[ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 10:52 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
مامانم شیر خریده ماست زده ، خاله م بهش گفت: اگه واقعا میخوای خودکفا بشی باید یه گاو هم ببندی توی حیاطتون که دیگه پول شیر ندی !!
مامانم گفت: والا یه گاو بستیم اینجا ولی فقط مث گاو سرش تو کامپیوتره شیر نمیده اصن !! این جمله رو بلند گفت: که من از توی اتاق بشنوم !! [ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 10:50 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
[ چهارشنبه 91/12/9 ] [ 10:49 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
هیچ میدونین آهنربای در یخچالها از ترمز دستیه پراید قوی تره؟ ******************* فقط یه زن ایرونی میتونه هم بچه بغلش باشه، هم کیفش ، هم ساکه بچه ، هم ... ******************* تو یه پست ، ســـوال کـــردن : آیــا حاضـــری به دوران بچگیـــت برگـــردی و بـــزرگ نشـــی ؟ ******************* [ شنبه 91/10/16 ] [ 7:21 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
یخچال روزی یک مریض به دکتر مراجعه کرد و از کمر درد شدید شکایت داشت...دکتربعد از معاینه ازش پرسید: خب، بگو ببینم واسه چی کمرت درد می کنه ؟! ******************* یه مرد 80 ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:
هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر 25 ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟ دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو می شناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز که می خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل. همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی چتر رو می گیره به طرف پلنگ و نشونه می گیره و ….. بنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین! پیرمرد با حیرت میگه: این امکان نداره! حتما" یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده! آ.ن: منظور دکتر هم همین بود!
***********************
یه خانومی واسه تولد شوهرش پیشنهاد داد که برن یه رستوران خیلی شیک ... ***********************
*********************** 25 تومن عزیزه یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته کنار خیابون گریه میکنه. جلو میره و میگه چی شده عزیزم ، پسر بچه میگه سکه 25 تومانی ام را گم کرده ام. مرد میگه اینکه گریه نداره بیا این25 تومانی مال تو! باز هم به گریه کردن ادامه میده ، مرد میپرسه دیگه چیه ؟ بچه میگه اگه اون سکه را گم نکرده بودم الان 50 تومن پول داشتم . [ شنبه 91/10/16 ] [ 7:0 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
تا خودکار رو دستت میگیری میخوای درس بخونی میبینی استعدادت کمتر از پیکاسو و استاد فرشچیان نیست ! ********* رفیق داداشم رفته بود مصاحبه برای استخدام: + امسال سال چیه؟ - نهنگ + پاشو برو به بعدی بگو بیاد تو ********** به کافه چی گفتم همان همیشگی . . . نگاه سنگینش را به چشمانم انداخت و گفت : خفه بابا ، مثه آدم بگو چی می خوری ؟! ********* از تفریحات من تو دوران بچگی این بود که اب بریزم رو بخاری صدای ” تـسس ” بده خرکیف بشم اون موقه آیپد نبود که بازی کنیم ، با این چیزا سرگرم میشدیم ! ********** با دختری که میگه “میسیییی” به جای “مرسی” باید درجا قطع رابطه کرد چون تا بیای براش توضیح بدی که نگو “میسییی” بهت میگه “چلااااااا؟؟” ************ رفیقم رفته دسشویی -یهو داد زد “واااااایییی” گفتم چی شد؟ گفت :”مسواکم افتاد تو اون سوراخه! بهش گفتم خونسرد باش بابا -فک کردم چی شده! دیدم خیلی خونسرد اومد مسواکشو شست -گزاشت دهنش! –نمیدونستم اینقد حرفام تاثیر گذار میتونه باشه ! *************** نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت من حیف شدم!
[ شنبه 91/10/16 ] [ 6:29 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
عجایبی که فقط در ایران می توان دید (تصویری)عجایبی که فقط در ایران می توان دید (تصویری) [ جمعه 91/10/15 ] [ 5:47 عصر ] [ مهدی میرزایی پور ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |